خاطرات یک رزیدنت
همه بایدبرای خودشان یک گل داشته باشند سلام اول از همه تشکر کنم از اونایی که تولدم رو بهم تبریک گفتن مخصوصا بانک آینده عزیز و همراه اول و بانک پاسارگاد که با ارسال اس ام اس تولدم رو تبریک گفتن (بانک پاسارگاد ک هر ده دقیقه یه اس ام اس میداد و تبریک میگفت . فکر کنم سیستمشونو از برق کشیدن یه نیم ساعتیه بیخیال تبریک شده) خیلی وقته عملا دیگه کادوی تولد برام نگرفتن لامذهب اون روز تمام تقصیر ها رو انداخت گردن من و رفت و بعد اون یادم نمیاد کادویی گرفته باشم تا اینکه دیشب این رسم شکسته شد و باز هم کادو گرفتم کادوی دیشبم خیلی باحال بود بابام بهم کارتن خالی هدیه داد تا وسایلمو بچینم توش و از خونه اش برم. خخخخخخخخخخخخخ رفتم و امروز اولین روز استقلال دوباره ام بعد از تقریبا دو ساله از الانم بی صبرانه منتظرم ببینم عایا سال بعد کسی هست که برام کتاب کادو بگیره یا قراره از این کادوهای مزخرفی که این سالهای اخیر گرفتم بهم بدن آدمها آنقدر زود عوض می شوند،آنقدر زود که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاهی بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است! با هیچ کسم میل سخن نیست ولیکن اگر کسی را دوست داری، خدایا تمام زندگی ام از آن تو تمام سختی ها را به جان میخرم اما با لبخند روی لبان مادرم شوخی نکن گاه دلتنگ می شوم دلتنگ تر از همه گوشه ای مینشینم و حسرتها را مرور می کنم به کدامین دلتنگ ها خندیدم که دلتنگ ترینم ... بــــــــاران مــی خـــواهــــم وقتی از دست هم ناراحتیم
تا مراقبتش کنند
دوستش داشته باشندو یادبگیرند
گل ها مهربان,ساکت و حساسند
مثل بعضی آدم ها
فک کنم از نهم شهریور ماه سال 90 که آخرین کادویی که ی گردن درد لعنتی بود خیلی میگذره
تو خارج ازین قاعده و فلسفههایی
من از مردن نمی ترسم،
فقط نگرانم به اندازه کافی زندگی نکرده باشم.
باید روی همه ی تخته سیاه های کلاس ها نوشته بشه؛
زندگی یه زمین بازیه نه چیز دیگه.
هوایش را داشته باش
اما اگر برای پر کردن تنهایی خود،
او را میخواهی!
هوایی اش نکن ..!
شاید دیگر،
به هیچ هوایی غیر تو عادت نکند ..!
نمیدانم کدام خواهش را نشنیدم و
آنـــقــدر شــــدیــــد کــه ؛
مـن و تنــهایی ام را
بـشــویـد ببـرد !
وقتی خواستیم جدا شیم
بیا با هم بحث نکنیم
بحث که نه...
یه سری مزخرفات تحویل هم ندیم
صبر کنیم
تا فردا...
شاید
دلمون واسه همدیگه تنگ شد
Design By : Pichak |