خاطرات یک رزیدنت
تو زندگی بارها زمین خورده ام اینقدر زمین خوردم و شروع کردم که توانسته ام به اینجا برسم که ایستاده ام و میدانم آرزوی خیلی هاست خیلی وقت بود با قلم خداحافظی کرده بودم و دوست نداشتم بنویسم نمیدانم شاید مخاطب خاص نوشته هایم به اندازه ای بی لیاقت بود که باید قلم رو بازنشسته میکردم یا شاید من دیگر دلیلی برای نوشتن نداشتم یا شاید من باید حسرت آرزوهای برباد رفته ام رو میخوردم بگذریم مهم نیست مهم اینه که یه دلیل خوب برای شروع مجدد دارم چ دلیلی محکم تر از اینکه سی سال از زندگیم به فنا رفته و باید بتونم از سی سال باقی مانده نهایت لذت رو ببرم من یک رزیدنتم و جایگاه فعلی من حسرت خیلی هاست پس نباخته ام و باخت برای من معنایی ندارد من شاه شطرنجم وقتی ببازم بازی تمام شده و فعلا که این بازی ادامه داره اگر تا الان راضی نبودم از این به بعد طوری این زندگی رو میسازم که خودم ازش لذت ببرم.
Design By : Pichak |